همزمانی و درزمانی در شعر امروز ایران (بر پایه ی شعرهای نیما یوشیج)

thesis
abstract

زبان شناسی به عنوان یک علم، در سیر و روند تاریخی اش دچار تغییرات و تحولاتی بنیادین شده است. این تغییرات و تحولات خود را در نحله هایی به ظهور رسانیده، که هر یک از آنها دارای کارکردها و وظایف و رویکردهای متفاوتی از یکدیگر هستند، که سبب بازشناختشان از هم می شود. از مهمترین مراحل در این سیر تاریخی عبور از مرحله ی ساختگرایی (1960-1970) به مرحله ی گفتمانی (1970-1980) می باشد. گذار از زبان شناسی ساختگرا به نشانه – معناشناسی گفتمان، گذار از بررسی های فنی و مکانیکی و رسیدن به نشانه- معناشناسی سیال و پویا است، که خود فرایند تغییر معنا را به همراه دارد. سیالیت و پویایی موجود در معنا، طبق فرایندی انجام می شود که ابعاد مختلف گفتمانی را در خود پذیرا می شود. این ابعاد می تواند عاطفی، شناختی، زیبایی شناختی و غیره باشد، که هر یک از آنها در فرایند گفتمانی عوامل مختلفی را در معنابخشی دخیل می دارند که سبب می شود تفاوتهای بنیادینی در معناهای همزمانی و درزمانی گفته و به تبع آن گفتمان حاصل آید. از سویی، شعر امروز ایران نیز گذار از شعر سنتی و کلاسیک و رسیدن به شعر نو نیمایی با گرایشهای منشعب شده از آن می باشد. بر این اساس پژوهش حاضر کوشش می نماید با توجه به رویکرد همزمانی و درزمانی به بررسی تحولات و تغییرات زبانی در شعر نیما بپردازد، و در این راستا با نگاه ویژه به زبان شناسی و نشانه- معناشناسی گفتمان برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود تلاش می کند. پژوهشگر برای پاسخگویی به سوالات و رسیدن به اهداف پژوهش از منابع و اسناد کتابخانه ای، شامل کتاب ها، مقاله ها، پایان نامه ها و مجلات، و رجوع به شعرهای نیما برای جمع آوری داده ها، و از روش تحقیق کیفی با رویکرد تحلیلی و توصیفی برای تجزیه و تحلیل شعرها استفاده نموده است. نتایج حاصل حاکی از آن است که بر اساس رویکرد همزمانی و درزمانی، می توان شعر نیما را در قالب استعاره با تمام کارکردها و وابسته هایش، هنجارگریزی ها و قاعده افزایی، از زبان شناسی ساختگرا تا نشانه معناشناسی گفتمان مورد بررسی قرار داد تا معناهایی تازه و نو از شعر به دست آورد. چنانچه از دیدگاه گفتمانی شعر نیما ما را با فرایند روایی با ویژگی های کنشی و فرایند شوشی با ویژگیهای عاطفی و تنشی مواجه می سازد.

First 15 pages

Signup for downloading 15 first pages

Already have an account?login

similar resources

کنایه در شعر نیما یوشیج

کنایه، یکی از شگردهای بیان غیر مستقیم و تصویرساز هنری و از عناصر چهارگانۀ فنّ بیان است که از نظر لفظ و معنای ظاهری، در محور همنشینی و از نظر معنای پوشیده و دور، در محور جانشینی کلام قرار دارد. در حقیقت اوج غرابت و زیبایی واقعی هر کنایه، همانند هر تصویر خیالی دیگر در تازگی آن است. برخی از کنایه ها به دلیل استعمال بیش از حد، در شمار کنایه های قاموسی درآمده اند و معنایی تثبیت شده و مشخّص دارند. در ش...

full text

شهر و روستا در شعر نیما یوشیج و بدر شاکرالسّیّاب

در دوران معاصر، عصر مدرنیته و پیچیدگی­های زندگی شهری، شاعران به­ویژه آنان که از روستا مهاجرت کرده­اند نگاهی متمایز به شهر و سکونت در آن داشته­اند. نیما یوشیج و بدر شاکر السّیاب دو شاعر بزرگ نوگرای معاصر ایران و عراق نیز از آن جمله­اند. شباهت­های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشورهای دو شاعر مذکور در آن دوره و نیز شرایط مشابه زیستی، سبب ایجاد شباهت­های بسیاری در سروده­های این دو بوده است. این پژوهش برآ...

full text

بررسی تطبیقی اسطوره در شعر صلاح عبدالصبور و نیما یوشیج

مقایسه ادبیات دو ملت که از نظر زبان و فرهنگ و مسایل اجتماعی و ... با هم تفاوت دارند به کشف مشترکات و تفاوت‌های بین دو ملت می‌انجامد و همین باعث می‌شود ما دریابیم که دو شاعر علی‌‌رغم تفاوت زبان و فرهنگ و اجتماع‌شان تا چه میزان در محتوا و مشترکات روحی شبیه هستند. در راستای این نگرش، اسطوره پردازی و استفاده از نماد در شعر دو شاعر تازی و پارسی- صلاح عبدالصبور و نیما یوشیج- مورد بر...

full text

نماد و خاستگاه آن در شعر نیما یوشیج

استفاده از سمبول با زمینه اجتماعی در شعر، معاصر بوسیله نیمایوشیج با سرودن شعر ققنوس در سال 1316 شروع شد و پس از او پیروان جدی و توانمندی پیدا کرد. با تأمل و تدبر در شعر نیما؛ بویژه اشعاری که پس از سال مذکور سروده شده، می‌توان بخوبی خاستگاه و سرچشمه نمادهای شعری وی را یافت. سرچشمه اصلی نمادهای وی نخست طبیعت و جلوه‌های گوناگون آن است که شامل عنصر زمان، مکان، برخی عناصر اربعه، پرندگان، جانوران، جن...

full text

بررسی تطبیقی اسطوره در شعر صلاح عبدالصبور و نیما یوشیج

مقایسه ادبیات دو ملت که از نظر زبان و فرهنگ و مسایل اجتماعی و ... با هم تفاوت دارند به کشف مشترکات و تفاوت‌های بین دو ملت می‌انجامد و همین باعث می‌شود ما دریابیم که دو شاعر علی‌‌رغم تفاوت زبان و فرهنگ و اجتماع‌شان تا چه میزان در محتوا و مشترکات روحی شبیه هستند. در راستای این نگرش، اسطوره پردازی و استفاده از نماد در شعر دو شاعر تازی و پارسی- صلاح عبدالصبور و نیما یوشیج- مورد بر...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023